حرفهای شیرین پیروزی
دو ماه از پیروزی حزبالله در جنگ 33 روزه گذشته بود كه مردم دوباره در نماز جمعه از رهبرشان دربارهی اهمیت این پیروزی شنیدند. رهبر گفتند با این پیروزی اوضاع منطقه ورق خواهد خورد: «برادران و خواهران عزیز بدانید كه بعد از قضیهى لبنان، صفحهى حوادث در این منطقه ورق خورده است و ممكن است آثارش بهزودى معلوم نشود، اما بهتدریج و در بلندمدت براى همه روشن خواهد شد. ملتها یك بار دیگر پس از انقلاب اسلامى -كه پیروزى انقلاب اسلامى در آنجا تجربه شده بود- به چشم خودشان دیدند و تجربه كردند كه راه پیروز شدن و راه نجات، جز مقاومت در مقابل زورگویان، متجاوزان و ستمگران نیست.» (خطبههای نماز جمعه؛ 1385/7/21)
حرف از راه نجات شده بود. رهبر انقلاب گفته بودند كه مقاومت و ایستادگی تنها راه پیروزی است و این یك سنت الهی است. بعد هم از گامهای بعدی دشمن زخمخورده گفتند و اینكه حتماً تلاش خواهد كرد حزبالله را تضعیف كند و در فلسطین هم مسألهی مردم در برابر اشغالگر را به مسألهی مردم در برابر مردم تبدیل كند.
اینطور كه از حرفهای ایشان در خطبهی دوم آن نماز جمعه معلوم شد، جبههی تلاش دشمن گستردهتر از این حرفها بود و عراق هم بینصیب نبود و برایش برنامه داشتند؛ برنامهای كه در سطحی وسیعتر اختلافافكنی و مسألهی شیعه در برابر سنی را در سطح دنیای اسلام نیز دنبال میكرد.
با همهی این حرفها حضرت آیتالله خامنهای پیشبینی كرده بودند كه آینده به حول و قوهی الهی برای مسلمانان عزت و پیروزی بیشتری به همراه خواهد داشت. آبان همان سال یك هیئت لبنانی آمدند تا با ولی امر مسلمین دیدار كنند و از ایشان شنیدند كه: «به یاری خداوند لبنان نقطهی شكست امریكا و رژیم صهیونیستی خواهد بود.» (دیدار رئیس مجلس لبنان و هیئتی از حزبالله لبنان و جنبش امل با رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ 1385/8/23)
این اولین بار نبود كه رهبر انقلاب اسلامی بشارتهای اینچنین میدادند. قبلتر هم حرفهای شیرین پیروزی را از ایشان شنیده بودند؛ حتی در روزهای سخت. سید حسن نصرالله در سخنرانیاش در «همایش نوآوری و اجتهاد از دیدگاه آیتالله خامنهای» از بشارتهای ایشان گفت. مثلاً پس از كنفرانس مادرید كه سیاسیون همه آمادهی شرایط پس از صلح بودند، تنها رهبر ایران قرص و محكم گفتند: سازشی واقع نخواهد شد. از حرفهای سید نصرالله اینطور برمیآمد كه وعدهی عقبنشینی صهیونیستها از جنوب لبنان را هم از رهبر شنیده بوده.
دبیر كل حزبالله از روزهای سخت آغاز جنگ 33 روزه و پیغام ولی امر مسلمین به مجاهدان هم یاد كرد: «برادرانم! این جنگ همچون جنگ خندق است، جنگ احزاب، كه قریش، یهود مدینه، عشایر و قبایل با تمام نیرو گرد آمدند و رسولالله صلّی الله علیه و آله و اصحابش را محاصره كردند و تصمیم گرفتند این جمعیت مؤمن را ریشهكن كنند. این جنگ این طور است. پس جانها به گلو خواهد رسید «وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا و جانها به گلو رسید و به خدا آن گمانها را میبردید.»1 ولی به خدا توكل كنید. بنده به شما میگویم كه شما پیروز هستید، حتماً [...] شما پیروز هستید، حتماً. حتی بیشتر از این. بنده به شما میگویم وقتی این جنگ با پیروزی شما به پایان برسد، به قدرتی تبدیل خواهید شد كه قدرت دیگری جلودارش نیست.»
به قول سید حسن: چه كسی میتوانست چنین برداشتی داشته باشد؟ آن هم در روزهای اول جنگ؟








كوچيده اي.... مگر صبرتان كجاست؟