در " پرتويي از نهج البلاغه" صحبتي دارم درباره ابوذر. علت اين انتخاب اين است كه زماني امام خميني (ره) درباره آيت الله طالقاني فرمودند: "او براي اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان او چون شمشير مالك اشتر برنده و كوبنده بود." براي درك سخن امام كه عمق بسيار زيادي دارد، لازم است مطالبي كه اميرالمومنين علي (عليه السلام) در اين رابطه فرمودند را مورد بررسي قرار بدهيم. مهمترين مسئله اي كه امروز وجود دارد و بايد ما در رابطه آن فكر كنيم انسجام مكتبي و فرهنگي است كه بر فرهنگ اسلام حاكم است. اگر ما دقيقاً جملات امام و رهبري را مورد مطالعه قرار دهيم مي بينيم كه بسياري از اين جملات، بلكه همه ي پيام ها با آيات قرآن و نهج البلاغه هماهنگي دارد.علي (عليه اسلام) درباره ابوذر سخن ها دارد. هنگامي كه ابوذر را به صحراي ربذه تبعيد مي كنند، عثمان بدرقه او را منع مي كند و بعد علي (عليه السلام) بدون توجه به منع عثمان خود و حسين و عقيل به بدرقه ابوذر مي آيد و علي (عليه السلام) در آن آخرين لحظاتي كه مي خواهد ابوذر را ترك كند و هر دو مي دانند كه اين آخرين ديدارشان است. پيامي را ابوذر مي گويد:( لابي ذر، رحمة الله، لما اخرج الي الربذه) هنگامي كه ابوذر به ربذه تبعيد شد( يا اباذر انك غضبّت الله خارج من غضب له )(كلام 13 نهج البلاغه): اي ابوذر تو به خاطر خود به خشم آمدي و تو به خاطر خدا به مبارزه برخاستي، پس اميدوار و سر افراز باش. (ان القوم خافوك علي دنياهم، و خفتم علي دينك) : ( اين قوم براي دنيايشان از او ترسيدند، براي مقام و سلطنتشان از تو ترسيدند، و تو به خاطر دين و به خاطر پايداري آنان و به خاطر سنت رسول الله از آنان ترسيدي و با آنان به مبارزه برخاستي ( و لو انّ السموات و الارضين كانتا علي عبدٍ، تقا ثم اتّقي الله لجعل الله منها مخرجا). اگر آسمان ها و زمين ها بر بنده اي بسته شوند، (ثم اتّقي الله)، اگر آن بنده تقوا داشته باشد (لجعل الله منها مخرجا). خداوند راه نجات را براي آن بنده باز خواهد گذاشت. اي ابوذر هيچ چيز با تو انس نمي گيرد مگر حق، و هيچ چيز از تو نمي گريزد مگر باطل. (فلو قبلت دنياهم لاحبوك، و لو قرضت منها لامنوك): اگر از دنيا چيزي را براي خود جدا مي نمودي، تو را در امان مي گذاشتند. اگر تو مقامي را مي خواستي تو را در امان مي گذاشتند و تو را تبعيد نمي كردند، اما اي ابوذر چون تو به خاطر خدا قيام كردي ، تو را تبعيد كردند. علي (ع) در حكم 281 نهج البلاغه در توصيف شخصيت ابوذر حجت هايي دارند بسيار عميق و جالب: ابوذر مردي بود كه او در بيشتر زمانش بود، او سخن نمي گفت؛ اما وقتي كه به خشم مي آمدف خشم او مانند يك تير خشمگين و مار پر زهر بود. او كسي را سرزنش نمي كرد و به كاري كه خود انجام نمي داد هرگز كسي را امر نمي كرد. سخن او با عملش يكي بود. او در شنيدن حريص تر بود تا گفتن، پس حضرت علي (ع) بعد از اين كه صفات ابوذر را مي فرمايند آخرش جمله جالبي را بر همگي ما مي فرمايند (فعليكم بهذه الخلائق): پس بر شما باد كه اين صفات و اين خوبي هاي ابوذر را بگيريد، از او درس بگيريد و به آن ها رغبت كنيد و آن ها را نصب العين زندگي خودتان قرار بدهيد. پس بر شما باد اي مسلمين (فاعلموا ان اخذ القليل): اگر نمي توانيد همه صفات ابوذر را بگيريد، لا اقل همه آن ها را ترك نكنيد و تعدادي قليل از آن ها را به خود جلب كنيد.