مجتبی رحماندوست شاعر معاصر و جانباز دفاع مقدس برای کودکانی که سرزمین‌شان در اشغال صهیونیسم و دست‌نشانده‌های استکبار جهانی هستند، شعری در قالب نو سروده است که «بوی بهار» نام دارد.

به کجا می‌نگری کودک من
نسل خورشید به تو دوخته چشم
آسمان هم‌نفس یاران است
کوه‌ها دیده به دستت دارند
نسل تو، نسل شهادت‌طلبان
بشکند دست همه بو لهبان
می‌رسد بوی بهار
از نگاه شهدا
تو که از سوره فتح
بارها می‌خواندی
می‌رسد نصرالله
دیدگانت روشن

***

ما ندیدیم به غیر از سازش
نسل ما، شاهد تسلیم و سکوت
شاهد سازش و ننگ
و فراتر ز سکوت
ما خیانت دیدیم
زخم خنجر بر پشت
ما به زندان خودی دربندیم
کاخ شاهان مسلمان و عرب
همه در خدمت تکراری تلخ
همه مأمور به پژواک سکوت
گوی سبقت ز رقیبان بُردند
نورچشمان سران
ز یهودی و عرب
دست در جیب هم‌اند
همه در یک بنگاه
دور یک سفره نفت
سفره‌ای از زر ناب
دور خوانی از خون
و شرابی زجنون
جامی از قهقهه ننگ کشیدن به سر
یاد آنان رفته است
کاین زمان، صلح نوبل
دست جلادان است
دیده بودند که قصاب قسی
خون طفلان مسلمان و عرب
از دهان تف کرده است
یادشان رفته که اشغالگر است

***

کودکم کاش به جایت بودم
نسل امید گوارایت باد
تو ز نسل فتحی
فتح با سوره نصر
نسل تو پیروز است
نسل حزب‌الله است
نسل تو، نسل حماس است و جهاد
همه استشهادی
همگی جان بر کف
ذوالفقاری دیگر
بار دیگر حیدر
بار دیگر خیبر
شهد پیروزی‌ها خوش گوارای وجود
دیدگانت روشن